گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد سيزدهم
سوره هفتاد و یکم (سوره نوح علیه السّلام) ...



ص : 323
اشاره
سوره نوح علیه السّلام: این سوره مبارکه مکی است.
عدد آیات: بیست و هشت به عدد کوفی، بیست و نه نزد بصري و شامی.
عدد کلمات: دویست و بیست و چهار.
عدد حروف: نهصد و نه.
ثواب تلاوت: ثواب الاعمال- از حضرت صادق علیه السّلام: هر که ایمان دارد به خدا و کتاب او را قرائت میکند، باید که ترك
نکند تلاوت سوره نوح علیه السّلام را چه هر بنده محتسب صابر که این سوره را در فریضه و نافله بخواند، حق تعالی او را در
مساکن ابرار جاي دهد و ثلث بهشت به او عطا فرماید، و انواع کرامت و اصناف نعمت، و تزویج نماید او را دویست حور العین و
«1» . چهار هزار ثیّب ان شاء اللّه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره نوح ( 71 ): آیه 1] ... ص : 323
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً إِلی قَوْمِهِ أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ ( 1
__________________________________________________
. 1)- به نقل از نور الثقلین، جلد 5، صفحه 420 )
ص: 324
صفحه 202 از 274
إِنَّا أَرْسَلْنا: بدرستی که ما فرستادیم، نُوحاً إِلی قَوْمِهِ: حضرت نوح علیه السّلام را به سوي قوم او که آل قابیل بودند، أَنْ أَنْذِرْ قَوْمَکَ:
و گفتیم که بترسان قوم خود را، مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَهُمْ: پیش از آنکه بیاید ایشان را، عَذابٌ أَلِیمٌ: عذابی دردناك که طوفان است یا
عذاب آخرت.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 2] ... ص : 324
( قالَ یا قَوْمِ إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ ( 2
قالَ یا قَوْمِ: فرمود نوح اي قوم من، إِنِّی لَکُمْ نَذِیرٌ مُبِینٌ: بدرستی که من شما را ترسانندهام هویدا و آشکارا.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 3] ... ص : 324
( أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اتَّقُوهُ وَ أَطِیعُونِ ( 3
أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ: اینکه پرستش کنید خدا را به یگانگی، وَ اتَّقُوهُ: و بترسید از عذاب و عقوبت او، و بپرهیزید از نافرمانی، وَ أَطِیعُونِ: و
فرمان برید مرا به هر چه امر کنم و نهی نمایم، چه اطاعت من مقرون به طاعت خداست.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 4] ... ص : 324
( یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ وَ یُؤَخِّرْکُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَ  می إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذا جاءَ لا یُؤَخَّرُ لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ( 4
یَغْفِرْ لَکُمْ مِنْ ذُنُوبِکُمْ: تا بیامرزد خداي، بعضی از گناهان شما را، یعنی گناهانی که قبل از اسلام مرتکب شدهاید، زیرا اسلام، قطع
ذنوب ماقبل مینماید نه گناهانی که بعد از اسلام مرتکب شوید زیرا وعده غفران علی الاطلاق، موجب اغراء به جهل، و از ذات
حکیم علی الاطلاق، قبح است. وَ یُؤَخِّرْکُمْ إِلی أَجَلٍ مُسَ  می: و تا تأخیر اندازد شما را تا وقتی که نام
ص: 325
برده شده، یعنی به منتهاي مدت زندگانی که مقدر شده است به شرط ایمان و طاعت.
بیان: اجل مسمی، غایتی است که چون به آنجا رسند، از آن درگذرند، چنانچه فرماید: إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ: بدرستی که مدتی که خدا
تقدیر فرموده، إِذا جاءَ لا یُؤَخَّرُ: چون بیاید بر وجه مقدر و مقرر، تأخیر گردیده نشود، یعنی صاحب اجل را مهلت ندهند و اصلا
حیله و تدبیري در آن نباشد. پس مبادرت کنید در وقت امهال و تأخیر به طاعات و عبادات، لَوْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ: اگر هستید به فکر و
نظر بدانید چیزي را، یعنی اگر از اهل علمید، بدانید که در اجل، تأخیر و امهال نیست. نزد بعضی مراد اجل، روز قیامت است، یعنی
البته قیامت آینده است و از وقتی که مقرر است، وقوع آن مؤخر نمیشود.
خلاصه حضرت نوح علیه السّلام نهصد و پنجاه سال قوم را دعوت نمود.
ایشان سرکشی نموده، عناد ورزیدند و در ایذاء آن حضرت میکوشیدند. و به حدي میزدند که از بدنش خون جاري میشد و
حضرت تحمل و صبر نمود. و چون از ایمان ایشان مأیوس شد.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 5] ... ص : 325
( قالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیْلًا وَ نَهاراً ( 5
قالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی: گفت اي پروردگار من: بدرستی که من خواندم قوم خود را به طاعت و عبادت تو، لَیْلًا وَ نَهاراً: شب و
روز، یعنی پیوسته دعوت کردم و در هیچ وقت در دعوت تقصیر نکردم.
صفحه 203 از 274
[سوره نوح ( 71 ): آیه 6] ... ص : 325
( فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعائِی إِلاَّ فِراراً ( 6
فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعائِی: پس نیفزود دعوت و خواندن من به توحید، إِلَّا فِراراً:
ص: 326
مگر فرار از قبول ایمان و گریختن از حق. طبرسی فرماید: زیادتی کفر به این معنی است که قبل از دعوت، بر کفر و ضلالت بودند.
چون آن حضرت دعوت نمود، قبول نکردند، کفر آنها بیشتر شد چه زیاده عبارت است از اضافه شیء به مقداري که پیش از اضافه
بوده باشد.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 7] ... ص : 326
( وَ إِنِّی کُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْباراً ( 7
وَ إِنِّی کُلَّما دَعَوْتُهُمْ: و بدرستی که هر زمانی که خواندم ایشان را به توحید و عبادت تو، لِتَغْفِرَ لَهُمْ: تا بیامرزي ایشان را به سبب
ایمان، جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ:
درآوردند انگشتان خود را، فِی آذانِهِمْ: در گوشهاي خود و راه مسامع را از شنیدن بربستند، وَ اسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ: و به سر در کشیدند
جامههاي خود را تا مرا نبینند، زیرا به جهت فرط کراهت و شدت تنفر از دعوت، نمیخواستند که نظر به من کنند. یا آنکه مبادا
ایشان را بشناسم و دعوت نمایم. و این نهایت شقاوت شخص است که حاضر نباشد دیدن کسی را که وجودش و کلامش، خیر و
دعوت به خیر نماید. وَ أَصَ رُّوا: و مصر شدند و بایستادند بر کفر و معصیت، یعنی مداومت و ملازمت نمودند بر آن و عازم شدند که
هرگز از کفر بازنگردند، وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْباراً: و سرکشی کردند از متابعت من، سرکشی کردنی بزرگ.
بیان: یکی از مهلکات عظیمه، اصرار بر گناه است. گناه، خود موجب عذاب، و اصرار بر آن، باعث عقاب بلکه بدتر از آن خواهد
بود.
در کتاب مستدرك از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: اربعۀ فی الذّنب شرّ من الذّنب: الاستحقار، و الافتخار، و الاستبشار،
- و الاصرار. فرمود: چهار چیز است در گناه که بدتر از گناه است: 1- کوچک شمردن گناه. 2
ص: 327
افتخار نمودن. 3- خوشحالی کردن. 4- اصرار و تکرار کردن.
مروي است که اصرار و استکبار آنان بر وجهی رسیده بود که هر یک از ایشان، پسر خود را برمیداشت و نزد حضرت نوح علیه
السّلام میآورد و به پسر خود میگفت: از این مرد حذر کن مبادا تو را گمراه کند و از راه ببرد. و من در وقتی که در سن تو بودم،
پدرم مرا نزد این مرد آورد و تحذیر کرد و گفت: مبادا از سخنان او گمراه شوي، پس باید تو هم مواظب باشی تو را گمراه نکند!
«1»
[سوره نوح ( 71 ): آیه 8] ... ص : 327
( ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهاراً ( 8
ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهاراً: پس به تحقیق که من با وجود اصرار و استکبار ایشان، دعوت کردم ایشان را به آواز بلند.
صفحه 204 از 274
[سوره نوح ( 71 ): آیه 9] ... ص : 327
( ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً ( 9
ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنْتُ لَهُمْ: پس بدرستی که من آشکارا نمودم دعوت را براي ایشان در جمیع مجالس و محافل، وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً: و به
راز نیز گفتم مر ایشان را راز گفتی، یعنی در پنهانی نیز دعوت ایشان کردم.
بیان: حضرت نوح علیه السّلام در ترتیب این کلمات، ملاحظه ترتیب امر به معروف و نهی از منکر فرمود. چه ابتدا به اهون کرده،
بعد ترقی به اشد فی الاشد، زیرا به طریق سرّ ابتدا به مناصحه کرده، و چون قبول نکردند، به آشکار تنبیه نمود. و چون این نیز مؤثر
نشده، به جمع بین اسرار و اعلان، تثلیث کرده و جهار، اغلظ از اسرار و جمع بین الامرین، اغلظ از افراد هر یک باشد.
مروي است بلند گفتن او به این طریق بود که به در خانههاي آنها آواز
__________________________________________________
1)- منهج الصادقین، جلد 10 ، صفحه 18 از قتاده. )
ص: 328
دادي که بگوئید: لا اله الا اللّه تا رستگار شوید. و آشکارا گفتن او به این وجه بود که هرجا بدانستی محلی هست، آنجا آمده به
آواز بلند گفتی: اي مردمان بگوئید لا اله الا اللّه تا رستگار شوید اما پنهان گفتن او، چون یکی را بدیدي، او را نزد خود طلبیدي و
نزدیک گوش او گفتی: بگو لا اله الا اللّه. چون به هیچ نوع سخن او را قبول نکردند، حق سبحانه چهل سال یا هفتاد سال باران از
ایشان باز گرفت و زنان را عقیم ساخت، باز متنبه نشدند. حضرت روي نیاز به درگاه بینیاز آورد و گفت: اي پروردگار من، به هر
وجه توانستم طریق دعوت وا نگذاشتم و جمیع قواعد لطف با ایشان مرعی داشتم، در محافل و خلوت و به سرّ و علانیه ایشان را به
حق خواندم، هیچ فایده نداد و به قهر تو که چهل سال یا هفتاد سال باران قطع و زنان را عقیم ساختی، رجوع ننمودند.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 10 ] ... ص : 328
( فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً ( 10
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ: پس گفتم آمرزش طلبید پروردگار خود را، یعنی توبه کنید، إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً: بدرستی که خداي تعالی آمرزنده
توبه کنندگان است چون توبه کنید.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 11 ] ... ص : 328
( یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً ( 11
یُرْسِلِ السَّماءَ: بفرستد از آسمان، عَلَیْکُمْ مِدْراراً: براي شما بسیار بارنده و ریزنده پی در پی.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 12 ] ... ص : 328
( وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً ( 12
ص: 329
وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ: و مدد دهد شما را به مالها، وَ بَنِینَ: و پسران، یعنی بسیار گرداند اموال و اولاد شما را، وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ: و قرار
دهد براي شما بوستانهاي پر از درختان بسیار، وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً: و قرار دهد براي شما نهرهاي آب. حضرت نوح علیه السّلام به
صفحه 205 از 274
جهت تشویق و تحریص قوم بیان موعد نموده به چیزي که اوقع است در نفوس ایشان، و آن منافع حاضره و فواید عاجله براي
ترغیب به ایمان و طاعت پروردگار و نتایج آن، که خیر دارین است.
تبصره: آیه دلالت دارد بر آنکه استغفار، موجب غفران و نزول برکات است از حضرت منان.
قلانسی از اعاظم علماي سنت در تفسیر خود آورده که: مردي نزد حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام آمد و گفت: گناه بسیار کردم
و صحیفه اعمال خود را سیاه نمودم، دعا فرما تا خدا مرا بیامرزد. حضرت فرمود: برو استغفار کن.
دیگري گفت: فقیر هستم و از بیچیزي بیطاقت شدهام، دعا فرما تا خدا انعامی فرماید. حضرت فرمود: برو استغفار کن. سیمی
گفت: زراعت من از کمی آب خشک شده، دعا فرما تا خدا باران بفرستد. حضرت فرمود: برو استغفار کن. چهارمی گفت: مال
بسیار دارم و اولاد ندارم، دعا فرما خدا اولاد مرحمت نماید. فرمود: برو استغفار کن. پنجمی گفت: باغ و بستان من کم میوه دهد،
دعا فرما تا خدا برکت فرماید. حضرت فرمود: برو استغفار کن.
ابن عباس گوید: من در خدمت حضرت بودم، گفتم: یا امیر المؤمنین سؤالات مختلفه نمودند و یک جواب فرمودي؟ فرمود: آیا
نشنیدي فرمایش خداي تعالی:
در کتاب کافی- سعید بن یسار گوید: به حضرت صادق علیه السّلام «1» : اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّاراً یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْراراً
عرض کردم: براي من اولاد نشده، فرمود: استغفار نما در وقت سحر صد مرتبه.
و نیز فرمود: هر که بسیار استغفار نماید، قرار دهد خدا براي او از هر غمی
__________________________________________________
. 1)- منهج الصادقین، جلد 10 ، صفحات 20 و 21 )
ص: 330
فرجی، و از سختی مخرجی، و روزي فرماید او را از آنجا که گمان ندارد.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 13 ] ... ص : 330
( ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقاراً ( 13
ما لَکُمْ لا تَرْجُونَ: چیست مر شما که امید ندارید، لِلَّهِ وَقاراً: مر خدا را توقیر و تعظیم نمودن او شما را هرگاه او را پرستید و اطاعت
امر او نمائید، یعنی چرا نیستید بر حالتی که موجب این شود که او سبحانه توقیر فرماید در دار کرامت، و تعظم شما فرماید به اعطاي
خیر دنیا و آخرت. بنا به قولی رجا به معنی خوف است، یعنی چیست شما را که نمیترسید از حلم او و ترك معامله عقاب، که ذات
سبحانی به شما منظور دارد و به سبب این خوف، ایمان نمیآورید. ابن عباس گفته: معنی آیه آنکه چیست شما را که نمیترسید مر
خداي را در عاقبت کار، چه عاقبت عبارت است از حال استقرار امور و ثبات ثواب و عقاب. یا چیست شما را که اعتقاد نمیکنید
بزرگی خدا را و از نافرمانی او حذر نمیکنید.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 14 ] ... ص : 330
( وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً ( 14
وَ قَدْ خَلَقَکُمْ أَطْواراً: و بتحقیق آفریده است شما را تارة بعد تارة و حالا بعد حال، یعنی مختلف در خلق به مراتب مذکوره: 1- نطفه،
-2 علقه، 3- مضغه، 4- لحم، 5- عظام، 6- جنین، 7- طفل، 8- صبی، 9- مراهق، 10 - محتلم، 11 - محیط، 12 - ملتحی، 13 - شباب،
-14 کهولت، 15 - شیخوخیت، که اینها دال است بر عظم قدرت و کمال حکمت الهی.
صفحه 206 از 274
بنابراین ممکن است که حق تعالی تعظیم و توقیر شما فرماید به ثواب در نشأه آخرت، پس چرا منکر بعث، و جاحد عبودیت هستید.
و گویند اطوار به معنی اختلاف در صفات است مانند غنا و فقر، صحت و مرض، قوت و ضعف، طول
ص: 331
و قصر.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 15 ] ... ص : 331
( أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً ( 15
بعد از تنبیه بر نظر در آیات انفسیه، بیان آیات آفاقیه را فرماید:
أَ لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ: آیا نمیبینید چگونه خلق فرمود خدا، سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً: هفت آسمانها را طبقه بر بالاي طبقه.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 16 ] ... ص : 331
( وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً ( 16
وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً: و قرار داد ماه را در یکی از آنها روشنی که پرتو آن به همه آسمان و زمین میرسد. نزد بعضی جرم قمر،
در آسمان دنیا، و نور او، تابد بر همه آسمانها. و نسبت دادن جرم آن به سماوات با آنکه در آسمان اول است، به جهت حصول
ملابسه باشد میان آسمانها از حیث طباق. ابن عباس گفته: حق سبحانه ماه را قرار داده نوري در آسمانها و زمینها. وَ جَعَلَ الشَّمْسَ
سِراجاً: و قرار داد خدا آفتاب را چراغ اهل زمین. و جهت تسمیه آفتاب به چراغ، به جهت آنست که چنانچه چراغ، ظلمت را از
حوالی خود زایل میسازد، همچنین آفتاب، ظلمت شب را از عرصه زمین محو میگرداند. و حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله و
سلّم را سراج منیر ملقب فرمود، به جهت آنکه نور آن سرور، کفر و نفاق را از عرصه عالم زایل گردانید. حضرت صادق علیه السّلام
«1» . در حدیث مفضّل شرح مفصلی در آفتاب و ماه و آثار و فوائد آن دو بیان فرماید
__________________________________________________
. 1)- بحار الانوار، جلد 3، صفحات 112 ، و 113 )
ص: 332
[سوره نوح ( 71 ): آیه 17 ] ... ص : 332
( وَ اللَّهُ أَنْبَتَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً ( 17
وَ اللَّهُ أَنْبَتَکُمْ: و خداي برویانید شما را، یعنی نهال وجود پدر شما را که آدم علیه السّلام است، مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً: از زمین، پس بروئید
آدم از خاك روئیدنی. و هرگاه پدر از خاك باشد، همه اولاد او نیز در اصل از خاك مخلوق خواهند بود.
نکته: انبات استعاره است براي انشا و ایجاد، به جهت آنکه دلالت انبات بر حدوث و تکون، از زمین بیشتر است از دلالت انشاء بر
آن. نزد بعضی مراد ایجاد همه خلقان است به تغذیه آنچه از زمین روئیده میشود، و نمو ایشان به سبب آنست.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 18 ] ... ص : 332
( ثُمَّ یُعِیدُکُمْ فِیها وَ یُخْرِجُکُمْ إِخْراجاً ( 18
ثُمَّ یُعِیدُکُمْ فِیها: پس برگرداند شما را در زمین، یعنی به قبر درآورد، وَ یُخْرِجُکُمْ إِخْراجاً: و بیرون آورد شما را از قبر در روز نشر،
صفحه 207 از 274
بیرون آوردنی براي حساب و جزا.
بیان: آیه دلالت دارد بر آنکه ابتداي ایجاد محقق است، اعاده در آخرت نیز محقق، و لا محاله واقع خواهد شد به قدرت کامله
سبحانی براي جزاي اعمال.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 19 ] ... ص : 332
( وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ بِساطاً ( 19
وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمُ: و خداي تعالی قرار داد براي شما، الْأَرْضَ بِساطاً: زمین را مانند فرش گسترده که آرام در آن توان یافت و بر آن
منقلب توان شد، مانند تقلب شما بر بساط.
ص: 333
[سوره نوح ( 71 ): آیه 20 ] ... ص : 333
( لِتَسْلُکُوا مِنْها سُبُلًا فِجاجاً ( 20
لِتَسْلُکُوا مِنْها: تا میروید از آن زمین، سُبُلًا فِجاجاً: به راههاي گشاده، یعنی فرا میگیرید از آن راههاي واسعه را.
تنبیه: حضرت نوح علیه السّلام در این آیات، تعداد اقسام نعم الهی ذکر نمود به جهت امتنان بر خلقان، و تنبیه بر آنکه ذات سبحانی
است که مستحق پرستش و ستایش است نه غیر او. و دلالت بر آنکه او عالم است به مصالح ایشان و مدبر احوال ایشان بر آنچه
مقتضی حکمت است. پس واجب است که این نعم جلیله را مقابله نکنند به کفر و جحود با وجود غرض این نعم عظیمه، لکن قوم
تفکر و تأمل ننمودند تا دریابند، و رؤساي آنان اتباع خود را بیشتر إغوا و اضلال کردند تا بیشتر طغیان کرده و در طغیان افزودند.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 21 ] ... ص : 333
( قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِی وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ یَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاَّ خَساراً ( 21
قالَ نُوحٌ: و گفت نوح بعد از مشاهده این حال، رَبِّ إِنَّهُمْ عَ َ ص وْنِی: اي پروردگار من، بدرستی که ایشان همه عاصی شدند و
نافرمانی نمودند مرا، و امر و نهی مرا به سمع قبول نشنیدند، وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ یَزِدْهُ: و پیروي کردند آن را که زیاده نکرد مر او را، مالُهُ
وَ وَلَدُهُ إِلَّا خَساراً: مال و فرزند او، مگر زیانکاري و گمراهی، یعنی فرمان نبردند، و پیروي کردند بزرگتران خود را که مغرور بودند
به مال و اولادي که سبب زیادتی ضرر ایشانند در آخرت.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 22 ] ... ص : 333
( وَ مَکَرُوا مَکْراً کُبَّاراً ( 22
وَ مَکَرُوا مَکْراً کُبَّاراً: و پیروي کردند کسانی را که مکر کردند مکري به
ص: 334
غایت بزرگ، زیرا سفله و اراذل را به حیله بازي و چاپلوسی به جانب خود کشیدند و از من دوري نمودند و گفتند: این مرد مجنون
و مسحور است. و اگر پیغمبر بودي، مال و منال بسیار داشتی. پس آنها را به ایذاء و آزار من تحریص کردند و به سنگ جفا،
اعضاي مرا شکسته و مجروح ساختند. نزد بعضی مکر بزرگ آن بود که هر یک پیر شدي، طفل خود را برداشته و نوح را به او
نمودي و گفتی: اي پسر، من پیر شدم و مشرف موتم، بعد از من به افسانههاي این مرد گمراه نشوي!
صفحه 208 از 274
[سوره نوح ( 71 ): آیه 23 ] ... ص : 334
( وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَ  دا وَ لا سُواعاً وَ لا یَغُوثَ وَ یَعُوقَ وَ نَسْراً ( 23
را که « ودّ » وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَکُمْ: و گفتند: دست باز مدارید از عبادت خدایان خود، وَ لا تَذَرُنَّ وَ  دا وَ لا سُواعاً: و مگذارید بت
که به صورت شیر، و « یغوث » را که بتی به صورت زنی بود، وَ لا یَغُوثَ وَ یَعُوقَ وَ نَسْراً: و نه « سواع » بتی بود به صورت مردي و نه
که صورت کرکسی بود. اشهر آنست که اینها صورت پنج مرد صالحی بودند که اعتقاد تمام به آنها « نسر » شکل اسب، و « یعوق »
داشتند. فوت نمودند، متأثر شدند. ابلیس گفت: صورت آنها را بسازید تا باعث کثرت عبادت شما شود. ایشان پنج پیکر را از سنگ
و چوب ساخته، تعظیم مینمودند و در عبادت جهد کردند تا مردند. بعد از آن، ابلیس اولادان ایشان را گفت: پدران شما اینها را
میپرستیدند، شما هم اقتدا کنید و به پرستش آنان مشغول شدند. طوفان که واقع شد، اصنام به زیر خاك پنهان، و بعد از طوفان،
ابلیس آنها را بیرون آورد، باز بتپرستی رواج شد.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 24 ] ... ص : 334
( وَ قَدْ أَضَلُّوا کَثِیراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلاَّ ضَلالًا ( 24
ص: 335
وَ قَدْ أَضَ لُّوا کَثِیراً: و بتحقیق گمراه کردند این اکابر، بسیاري از ضعفا را، وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِینَ: (بقیه کلام نوح) اي پروردگار: میفزاي
ستمکاران را، إِلَّا ضَ لالًا: مگر هلاکت و عقاب. مراد به ضلال، تخلیه و واگذاشتن ایشان است در گمراهی به سوء اختیار آنان، یعنی
روا مدار مگر فرو گذاشتن ایشان در بادیه خذلان و باز گرفتن الطاف از ایشان، به جهت تصمیم آنها بر کفر و یأس از ایمان آنها،
بعد از اتمام حجت و نهصد و پنجاه سال دعوت.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 25 ] ... ص : 335
( مِمَّا خَطِیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ یَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً ( 25
مِمَّا خَطِیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا: بتحقیق و یقین که از جهت گناهان، ایشان غرق شدند به طوفان، فَأُدْخِلُوا ناراً: پس داخل گردیده شدند به
آتش در زیر آب و خاك در عالم برزخ یا در قیامت. بیان فرماید که اغراق ایشان در آب، و ادخال آنان در آتش، نبود مگر به
جهت خطاي ایشان. فَلَمْ یَجِ دُوا لَهُمْ: و نیافتند براي خود، مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً: از غیر از خدا یارانی که عذاب طوفان از آنها باز
دارند، یعنی معبودان باطله، قادر نبودند به رهائی از عذاب.
تبصره: حضرت نوح علیه السّلام مدت هزار و نهصد و پنجاه سال دعوت نمود، فقط هشتاد نفر ایمان آوردند و بقیه ایمان نیاوردند و
بر کفر مصر شدند. و حضرت طبع آنها را کما هو حقه دریافت و دانست که دیگر هیچکس مسلمان نشود، و هر که از ایشان پیدا
شود او را گمراه کنند. و حق تعالی هم او را خبر داد که از قوم تو کسی ایمان نخواهد آورد و فرزندي هم که ایمان آورد وجود
نخواهد آمد، لذا نفرین در حق آنها نمود.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 26 ] ... ص : 335
( وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّاراً ( 26
ص: 336
صفحه 209 از 274
وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ: و گفت نوح پروردگارا، لا تَذَرْ عَلَی الْأَرْضِ: مگذار بر روي زمین، مِنَ الْکافِرِینَ دَیَّاراً: از ناگرویدگان، هیچ ساکن
خانهاي. مراد هلاکت عام است، یعنی هیچ کافري را به روي زمین مگذار.
[سوره نوح ( 71 ): آیه 27 ] ... ص : 336
( إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا یَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً کَفَّاراً ( 27
إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ: بدرستی که اگر تو بگذاري ایشان را، یُضِلُّوا عِبادَكَ:
گمراه کنند بندگان تو را، یعنی مردمان را از دین حق باز دارند، وَ لا یَلِدُوا: و نزایند ایشان، إِلَّا فاجِراً کَفَّاراً: مگر فجور کننده ناسپاس
را.
نکته: آیه از باب تسمیه شیء است به اسم ما یؤل الیه، یعنی چون بالغ شوند، کافر و فاجر باشند.
تبصره: در کتاب عیون اخبار- ابن بابویه رحمه اللّه روایت نموده که از حضرت رضا علیه السّلام سؤال شد به چه علت غرق فرمود
خدا دنیا را به تمامی در زمان نوح علیه السّلام، و حال آنکه بودند اطفال که گناه نداشتند؟ فرمود:
نبودند در ایشان اطفال، به جهت آنکه خداي تعالی عقیم نمود اصلاب قوم نوح و ارحام زنان ایشان را چهل سال. پس منقطع شد
نسل آنها، و غرق فرمود آنها را، و حال آنکه طفلی در آنها نبود. و سزاوار نیست خدا عذاب فرماید کسی را که گناه ندارد. و اما
باقی قوم نوح غرق شدند به سبب تکذیب پیغمبر خدا حضرت نوح، و سایرین غرق شدند به واسطه راضی بودن تکذیب مکذبین. و
«1» . من غاب عن امر فرضی به کان کمن شهد: هر که غایب باشد از امري و راضی باشد، مثل کسی است که حاضر است
__________________________________________________
. 1)- عیون اخبار الرضا علیه السّلام جلد 2، صفحه 75 )
ص: 337
[سوره نوح ( 71 ): آیه 28 ] ... ص : 337
( رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلاَّ تَباراً ( 28
بعد از آن دعا در حق مؤمنان نمود:
رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَيَّ: پروردگارا، بیامرز مرا و مر پدر و مادر مرا که از صلحا بودند، یا مراد آدم و حوا باشند، وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ
مُؤْمِناً: و مر کسی را که درآمد به خانه و منزل من، یا به کشتی یا به مسجد من در حالتی که مؤمن بوده باشند در کافی از حضرت
صادق علیه السّلام یعنی: ولایت، هر که داخل شد در ولایت، داخل شود در بیت انبیاء. وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِناتِ: و بیامرز مردان مؤمن
و زنان مؤمنه که قبل از این بودند و بعد از این بیایند تا روز قیامت.
تنبیه: تخصیص دعا، اولا براي کسانی که متصل به او بودند، بعد از آن تصمیم آن براي اهل ایمان، به جهت آنست که آنها اولی و
احق بودند به دعاي او از غیر خود. بعضی گفتهاند مراد مؤمنین و مؤمنات امت مرحومهاند. از ابن عباس مروي است که دعاي
حضرت نوح علیه السّلام در باره کفار مستجاب شد، در شأن اهل ایمان نیز به عزت اجابت رسید. بعد به جهت مبالغه در استیصال
اهل کفر، ختم دعا بر ایشان نمود: وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِینَ: و زیاد مفرما ستمکاران، یعنی کافران را که از حدود گذشتند، إِلَّا تَباراً: مگر
هلاکت و عقوبت به سبب سوء اختیار و طغیان آنان در سرکشی و گمراهی.
ص: